این مقاله در تابستان ۱۴۰۲ توسط توسط مهناز رضایی در سایت نورمگز منتشر شده است. چکیده: تئاتر به عنوان یکی از انواع ادبی، همچون پلی میان ادبیات و هنر نمایشی پیوند ایجاد کرده است. تئاتر بیشتر به دو گونه کمدی و تراژدی وجود داشته است. نوع تراژدی در گذشته بر نوع کمدی برتری داشت. در قرن هفده در فرانسه، با ظهور مولیر کمدی به شکوفایی رسید و تحولی در تئاتر کلاسیک ایجاد شد. در ایران نمایشنامهنویسی سابقه چندانی ندارد. اما اشکال سنتی و مذهبی آن همواره وجود داشته است. در این مقاله، ما به بررسی تطبیقی دو نمایشنامه کمدی یعنی خسیس مولیر و حکایت مرد خسیس آخوندزاده پرداختهایم. در دو اثر مورد مطالعه، خصیصه خساست به عنوان یکی از بزرگترین آفات اخلاقی نشان داده شده که نه تنها روابط خانوادگی بلکه روابط اجتماعی را نیز تحت شعاع قرار میدهد. در این مقاله، ما از نظریات میشل ویینی در زمینه تئاتر و تقسیمبندی او از انواع طنز و نظریات مناندر، نمایشنامهنویس یونان باستان، در زمینه تقسیمبندی شخصیتهای نمایشنامه کلاسیک بهره جستهایم و به بررسی و مقایسه محتوا، شخصیتها و ساختار دو اثر پرداختهایم. هدف ما در این مقاله، ضمن بررسی جنبههای مختلف خصیصۀ خساست در دو نمایشنامۀ یاد شده، این است که این دو اثر را در موازات با هم قرار دهیم تا نشان دهیم آخوندزاده تا چه حد و چگونه در مضمون و در ساختار نمایشنامه خود از مولیر الهام گرفته است و همانند مولیر هدف او از نوشتن این نمایشنامه آشکار و برطرف ساختن معایب رفتار انسان و افشای مفاسد اجتماعی سیاسی بوده است.